گفتوگو با آیت الله احمد مبلغی
18 آبان 1400 1401-05-10 11:30گفتوگو با آیت الله احمد مبلغی
آیت الله مبلغی در خرداد ماه امسال از مرکز رسول السلام بازدید به عمل آوردند. در این دیدار پیرامون مدل تبلیغ و کنشگری در جهان اسلام گفتوگو شد. آنچه در ادامه میآید، گزیدهای از مطالب بیان شده توسط آیت الله مبلغی در این دیدار است.
تعامل با جهان اسلام:
در هم زبانی با جهان اسلام سه حوزه و عنوان اساسی را میتوانیم اختیار کنیم. حوزه اول فقه مسائل جدید و مستحدثه است. «مجمع فقه»[1] در این فضا هستند که مسائل جدید را بررسی میکند و پاسخ میدهند.
حوزه دوم فقه معاصر است. لبنانیها و کسانی که روشن فکر هستند و نگاه بهروزشوندهای دارند با این واژه زود رابطه برقرار میکنند. شما باید روش فقهی را بهروز کنید. این فقه معاصر هم فراتر از مسائل مستحدثه است.
حوزه سوم که من به آن نگاه مثبت دارم و آن را دگرگونساز میدانم فقه الاجتماع به معنای اخص آن است. فقه الاجتماع در آن لایههای زیرین و اساسی شکلدهنده به جامعه قرار میگیرد. شما اگر بخواهید جامعه را شکل دهید، باید به سنن الهی اجتماعی دست پیدا کنید. ثانیاً مجهز به علمالاجتماع شوید. یعنی باید جامعهشناسی بدانید، دیدگاه قرآنی و کلامی نسبت به طبیعت و اجتماع هم بدانید. بعد قواعد حاکم بر روندهای اجتماعی را شناسایی کنید. در مرحله بعد تعامل و افعال مربوط به اینها را کشف کنید. این معجزه میکند. یعنی شما فقه نمیگویید؛ ولی ایمان را در جامعه تزریق میکنید. من همینها را برای مخاطبین عربزبان مطرح کردم، گفتند این یک پروژه جدیدی است که «نحن العرب لم یکن عندنا هذا».
این مطلب بسیار مهم است و در حال حاضر بیصاحب و بیسرپرست است. هم معاصر است و هم از مسائل مستحدثه است. منتها یک بنیانهایی دارد که اول باید استخراج شود. بعد از بنیانها وارد رو بناها میشود. از فقه التربیه بگیرید تا فقه جمعیت و هویت و امت و… . اینها رو بنیانهاست و تا وقتی زیر بنیانها فهم نشده ورود به اینها نتیجه خلاف میدهد.
ویژگی های نظریه:
برای رسیدن به یک نظریه، باید دیدگاهها را فشردهسازی و خلاصهسازی کنید تا آن نکات اصلیِ فکر هرکسی – ولو این که خودش هم تصریح نکرده باشد – را استخراج کنید. بعد بین اینها تناظر ایجاد کنید. بعد یک شورای سیاستگذاری بالادستی را ایجاد کنید که بین اینها تصمیم بگیرد یا میانگینی گرفته شود و یا به یکی از آنها عمل شود. در ضمن باید آن چه که از اندیشه هرکسی استخراج میشود به خود او هم گزارش داده شود و تأیید گرفته شود و اگر تکمله یا اصلاحی نیاز دارد انجام شود. با این کار خدمتی هم به صاحب دیدگاه میشود.
شهید صدر وقتی میخواست اندیشهای نو بنیان گذارد، اول آراء را کنار هم قرار میداد. بعد گرایش گیری میکرد (گرایش گیری غیر از محتوا گیری است) گرایش اینها را شناسایی میکرد. بعد سراغ محتوا میرفت و تمایزگذاری میکرد. در نهایت انتخاب میکرد و میگفت من رأی و نظرم این است. در نهایت میگفتند شهید صدر مبتکر است.
یک نکته دیگر هم این است که مثلاً «اقتصادنا»ی شهید صدر اقتصادنای اسلام است نه اقتصادنای شیعه. خود ایشان تصریح کرده است که خط امت اسلامی را پی گرفتهایم. مثلاً هم از نظرات شاذ شیعی استفاده کرده و هم از شافعی. هر جا هم پازلی خالی مانده از رأی و نظر دیگران استفاده نموده است. چون نظریه نیاز به حجت ندارد، بلکه نظریه حجتش با خودش است. وقتی هم ثابت شود نیازی نیست روایت دقیق باشد، بلکه شهید صدر اگر روایت ضعیفی هم بود از آن استفاده کرده است. شیوه ایشان برای حضور در فضای امت منحصر به فرد است و هیچکس این شیوه را ندارد. ولی ایشان با یک روش آرام و علمی نظریه خودش را طرح کرده است. در نظریه نصفش را بتوانید با شرع اثبات بکنید نصف دیگرش را از هرجایی میشود گرفت. نظریه بار هنجاری ندارد بلکه بار توصیفی دارد. شهرسازی و امثال شهرسازی هم همین است. باید با چشم نظریهپرداز ببینیم؛ لذا باید از نظرات نظریهپردازها هم استفاده کنید.
مجمع فقه:
«مجمع فقه» درباره جهان اسلام و وابسته به سازمان همکاریهای اسلامی است. ایران هم یکی از اعضاء است. ویژگی این مجمع این است که در آن فتاوای همه مذاهب آورده میشود. یعنی اگر شیعه بگوید این رأی و نظر شیعیان نیست، آن را کنار میگذارند. در خاطرم هست یکبار با جناب آقای تسخیری در مجمع فقه شرکت کردیم. جلسه راجع به قواعد فقهی بود که بعداً در قالب کتابی با عنوان “معلمة القواعد الفقهية” چاپ شد. ما دیدیم که پنج کتاب برای قواعد الفقهیه ما در نظر گرفتهاند که هیچکدام از آنها اصلاً قواعد فقهی نیستند و فقط اسمشان قواعد الفقهیه است. یکی از آنها قواعد الاحکام علامه بود، دیگری لمعه و تعدادی دیگر از این دست کتب را انتخاب کرده بودند. در حالی که برای شافعی بیشترین منابع را آورده بودند. 22 کتاب قاعدهای برای شافعی ذکر شده بود. یک کتاب درباره قواعد الفقهیه، دفتر تبلیغات اسلامی چاپ کرده که بیش از هزار قاعده با مصادر در آن ذکر شده است و من 22 منبع از آن استخراج کردم و آنها هم این منابع را در کتابشان آوردند.
[1] ایشان در پایان صحبت در باره این مجمع توضیحاتی ارائه میکنند.