گفتوگوی با جناب دکتر حاج حسن با موضوع لبنان از مقاومت خارجی تا بحران داخلی
15 آبان 1400 1400-09-09 11:44گفتوگوی با جناب دکتر حاج حسن با موضوع لبنان از مقاومت خارجی تا بحران داخلی
گفتوگوی با جناب دکتر حاج حسن با موضوع لبنان از مقاومت خارجی تا بحران داخلی
گفتوگوی با جناب آقای دکتر حاج حسن استاد دانشگاه لبنان و کارشناس مسائل استراتژیک و جنگ نرم با موضوع لبنان از مقاوت خارجی تا بحران داخلی که در کلاب هاوس برگزار و اهم مباحث مطرح شده در ادامه خواهد آمد.
امروز پانزدهمین سالگرد پایان جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه حزبالله و لبنان است. ما اگر به لبنان نگاه کنیم از سال 1967 تا 2006 دشمن بهخصوص رژیم صهیونیستی و آمریکا یک جنگ نظامی تمامعیار علیه مقاومت اسلامی به وجود آوردند. این جنگ نظامی هرچند تلفات و خسارات زیادی را به وجود آورد ولی نتوانستن مقاومت را شکست دهد. دشمن از سالهای پیش به یک نوع جنگ دیگر روی آورده است که به اعتقاد دشمن میتواند بدیل و جایگزین جنگ نظامی باشد و از لحاظ تحقق اهداف از جنگ نظامی نیز بهتر است و اسم آن جنگ نرم یا جنگ فرهنگی است.
اینجا به سخنرانیهای سفیر آمریکا در لبنان اشاره میکنم. آن سفیری که نقش بسیار پررنگی در ایجاد فتنه در لبنان داشت و مشوق مجموعهها و احزاب و دولت لبنان بر علیه حزبالله و بنیانگذار جنگ نرم علیه مقاومت اسلامی بود. منظور من فیلدمن سفیر آمریکا در لبنان در سالهای 2005 است. وقتی در سال 2010 در کنگره امریکا صحبت میکرد میگفت ما نزدیک نیم میلیارد دلار برای تضعیف و حذف جاذبه حزبالله در بین مردم در لبنان خرج کردیم.
سخنرانیهای فیلدمن فقط یک سخنرانی نیست بلکه دلالت بر طرحهایی دارد که آمریکا در لبنان برای از بین بردن جاذبه حزبالله اجرا میکرده است. برنامههای فرهنگی و غیرفرهنگی برای قانع کردن مردم لبنان به این که اسرائیلیها دشمنان شما نیستند.یکی از کتابهای مهمی که در زمینه جنگ نرم آمریکا علیه حزبالله نوشته شده است؛ کتابی با همین نام از مرکز تحقیقاتی جنگ نرم در بیروت است. در این کتاب مستندات دقیقی از افکار و رفتار آمریکاییها برای از بین بردن مقاومت حزبالله جمعآوری کرده است.
از 2005 به اینطرف انجیاوهای بزرگی شروع به فعالیت کردند. این انجیاوها و خیلی از سازمانها و مؤسسات غیردولتی در لبنان از آمریکا پشتیبانی میشوند و طرحهایی برای هدف قراردادن حزبالله لبنان را پیش میبرند.
اگر بخواهیم مهمترین مجموعههایی که در لبنان به دنبال حذف حزبالله لبنان هستند را نام ببریم، اول میتوانیم به سی آی ای اشاره کنیم. دوم سفارت آمریکا در لبنان که یک اتاق جنگ نرم علیه حزبالله در این سفارت برپا شد.
به همین دلیل برخی استناد میکنند به حرف سفیر آمریکا در لبنان – خانم الیزابت ریچارد – که صریحاً میگفت هدف ما از برخی اقدامات در لبنان تفکیک حزبالله و از بین بردن قدرت نظامی آنهاست. سوم دانشگاه آمریکا در بیروت است که نقش بزرگی در اداره جنگ نرم علیه حزبالله دارد. چهارم وزارت دفاع آمریکا است. وظیفه آن این است که به دیگر وزارتخانههای آمریکا میگوید در قبال حزبالله لبنان چه باید کرد. مثلاً استراتژی جنگ بزرگ و طولانی، دوم اسلام مدنی و اسلام دموکراسی، سوم ساختن اسلام معتدل و شبکهای از مسلمانان معتدل و چهارم دموکراسی در جهان عرب.
اگر بخواهیم اوضاع کنونی لبنان را بهخوبی بفهمیم من ارجاع میدهم شما را به یک کنفرانس بینالمللی در ماه دوم سال 2018 در بحرین با عنوان رمزگشایی از حزبالله یا به عربی فک تشفير حزبالله بود. افرادی از آمریکا و دیگر کشورها و حتی برخی فرهیختگان لبنان در آن حاضر بودند. به طور خلاصه بحث شد که حزبالله را باید از تمام جوانب بشناسیم تا بتوانیم طرحی بریزیم که حزبالله را پایان دهیم. گفته شد ما باید به سمت از بین بردن کامل حزبالله پیش برویم. نکته جالب این است که شخصیتهایی را که برای از بین بردن حزبالله دعوت کرده بودند، از شخصیتهای شیعی و لبنانی بودند.
در اداره جنگ نرم بین اهداف استراتژیک و اهداف عملی و منطقهای میتوانیم تفکیک کنیم. اهداف استراتژیک اداره جنگ نرم علیه مقاومت حزبالله:
اول: عملی کردن و اجرایی کردن طرح خاورمیانه بزرگ است که آمریکاییها از سالهای پیش در حال اجرای آن هستند و در زمان ترامپ عملیاتیتر شد. بحث انجیاوها است. در لبنان حدود 5 هزار جمعیت غیرحکومتی یا انجیاو داریم که اغلب از طرف وزارت خارجه آمریکا کمک میشوند. چند روز پیش در روزنامهها نوشتند که بیشترین پول به دوتا از بزرگترین این جمعیتها داده شد است که هدفشان این است که تلاش کنند که وجهه مقاومت را زیر سؤال ببرند.
دوم: از بین بردن قدرت نرم مقاومت است. برای این امر به کارهایی چون ایجاد شک در میان مردم لبنان درمورد مشروعیت مقاومت دستزدهاند. از تبلیغات و ابزار ارتباطجمعی نیز استفاده کردهاند. پررنگ کردن اختلافات داخلی و اختلافات شیعه سنی هم اجرا شده است. البته همه اینها هدفش تخریب شیعیان است و متعرض غیرشیعیان نمیشوند. فیلدمن میگفت ما باید دو هدف را در لبنان محقق کنیم، یکی منزوی کردن حزبالله؛ دوم باید همه اطرافیان حزبالله را تفکیک کنیم.
سوم: کارهای عملی زیادی که جمهور و مردم شیعه لبنان را به خودشان و ارزشهای خودشان متمایل کنند. کافی هست به فعالیتهای دانشگاه آمریکا در بیروت اشاره کنیم. مثلاً در تجمع لائیکها در دانشگاه از شیعیان هم دعوت میکنند تا شیعیان را به سمت خودشان جذب کنند. اما در اهداف عملی کارهای زیادی انجام شد. من میتوانم به عناوین آنها اشاره کنم. یکی این که تلاش کردند برای اشاعه رفتارهای نقیض و مخالف ارزشهای مقاومت اسلامی. مثلاً در بسیاری از مدارس و دانشگاه ها طرح های آموزش دموکراسی به دانشجویان و دانش آموزان توسط خود آمریکاییها اجرا شده است. دوم شیطانی نشاندادن مقاومت لبنان و تخریب چهره آنها است. بهگونهای که مقاومت مشغول فساد داخلی و کشتوکشتار هست. سوم تبلیغات علیه وابسته بودن مقاومت به قدرتهای خارجی – یعنی ایران – و دور بودن از هویت عربی. تبلیغات گستردهای می شود که حزبالله برای ایران کار می کند نه برای مردم لبنان. چهارم ترویج شک و تشکیک درباره مقاومت.
• پرسش: در مورد دلالتها و مفاهیمی که جریان مقاومت و به طور مشخص حزبالله پیگیری میکند، آیا بهتر نیست حزبالله مفهوم سلبی نابودی اسرائیل را در کنار هدف قراردادن یک مفهوم ایجابی پیگیری کند؟ تصور ما این است که کشش مردم در مفاهیم سلبی تا یک حدی است؛ آیا بهتر نیست بهصورت هدف ایجابی دنبال شود؟
کاری که حزبالله از روزهای اول شکلگیری در قبال اسرائیل انجام میداد یک کار نظامی نبود؛ بلکه کارهایی که مربوط به مردم و مسائل تربیتی و حتی اقتصادی بود، انجام شد. حزبالله از سالهای 1992 وارد پارلمان شد و سال 2005 وارد حکومت شد. این کار در راستای کمک و خدمت به مردم و شیعیان لبنان بود. پاسخ این سؤال که هدف ایجابی حزبالله چیست، این است که حزبالله برای مردم و جبران نقصهایی که در لبنان هست کار کرده است و برای قدرت نرم خودش که مربوط به فرهنگ اسلام و تشیع هست کار زیادی کرده است.
در رابطه با وضعیت بحران مالی در لبنان میشود گفت، درست است که یکی از اسباب بحران کنونی خروج پول بود، اما این امر فقط یکی از علتهای بحران مالی کنونی است. به عبارت بهتر سیاست اقتصادی که از سال 1992 در لبنان اجرا شد، سبب بحران مالی کنونی لبنان است؛ نه خروج پول. البته باید اینجا تذکر بدهیم که پول اروپاییها نبوده است؛ بلکه پول لبنانیها را به سمت اروپا خارج کردهاند. میگویند حدود 2 میلیارد دلار به سمت اروپا خارج شد اما فکر میکنم چیزی حدود 10 الی 17 میلیارد دلار از داخل لبنان به سمت اروپا خارج شده است. این اتفاقی است که تحلیلگران از سالهای قبل میگفتند که لبنان بهزودی با یک بحران مالی مواجه خواهد شد. از سال 1992 بهجای این که لبنان بر اساس سیاستهای تولیدی و منتج حرکت کنند؛ به سمت اقتصادی بانکی و خدماتی رفت و همه تولید لبنان از بین رفت. ما از سالهای پیش میدانستیم که داریم به سمت بحران میرویم. این خروج پول تنها این مسئله را تشدید کرد.
درباره تمایل جمهور مقاومت در شرکت در مسائل سیاسی یک نکتهای هست که باید در نظر داشت. ما در سال 2018 انتخابات داشتیم. سید حسن و دیگران تلاش بسیاری برای مشارکت مردم کردند؛ اما در نظر داشته باشید که در آن مدت حجم تبلیغات بسیار زیادی بود که شیعیان را قانع کنند که نباید در انتخابات شرکت کنند. در آن زمان شروع بحران اقتصادی و سیاسی را داشتیم و کار تبلیغاتی بسیار شدیدی شد که سبب این مشکلات همین مقاومت است.
درباره این که آیا تلاشهای حزبالله در این بحران اقتصادی به نتیجه خواهد رسید؛ باید بگویم: بحران اقتصادی در لبنان بسیار پیچیده است. بیش از آن که به جریانهای اقتصادی داخل لبنان مربوط باشد، به جریانهای خارجی مربوط است. روزی که پادشاه اردن در آمریکا بود، بعد از دیدار با رئیسجمهور گفت لبنان دارد به سمت گرسنگی میرود و چنین حرفهایی. یعنی این که بحران اقتصادی یک بحران لبنانی نیست؛ بلکه یک بحران بسیار پیچیدهای است. عملاً بهجای دولت، این مافیاهای اقتصادی هستند که اقتصاد لبنان را اداره و مدیریت میکنند. حتی خود دولت توانایی رویارویی با آنها را ندارد. جمعیتهایی که مربوط به بانکها هستند قویتر از دولت هستند.
نکته بعدی این که باید قبول کنیم بحران اقتصادی لبنان بحران اقتصادی صرف نیست؛ یعنی قبل از این که یک بحران اقتصادی باشد یک بحران سیاسی است. به همین دلیل ما نمیتوانیم بگوییم حزبالله میتواند یک راهحل کامل ایجاد کند. مادامی که این بحران پیچیده و وابسته به عوامل خارجی هست، حزبالله تنها میتواند از اثرات آن کم کند. شاید زمانی یکی بیاید و درباره کارهایی که حزبالله در راستای کاهش اثرات منفی این بحران انجام میدهد توضیحاتی را بدهد.
پایان